واژه نامه
واژه | تعریف |
---|---|
Major Defect |
عيب بزرگ
ايرادی که با کاهش اساسی قابل استفاده بودن يک واحد يا محصول برای منظور انديشيده شده ؛ احتمالا سبب از کار افتادن آن می شود . |
Mask |
محافظ
ماده ای که بکار گيری آن انجام انتخابی مس بری ؛ آبکاری يا لحيم کاری را بر روی يک برد مدارچاپی مقدور می سازد . |
Measling |
گسيختگی
لکه های جدا از هم و يا متقاطع سفيد در زير سطح ورق پايه که منعکس کننده جدايي الياف شيشه ای در مقاطع داخلی بافت است . |
Microsectioning |
ريز برش ، ريز مقطع
آماده سازی ماده يا موادی که مورد بررسی های متالوگرافی قرار می گيرند . معمولا شامل بريدن يک مقطع عرضی و بدنبال آن کپسوله کردن ؛ پرداخت کاری ؛ اچ کردن و لکه بری است . |
Microvia |
سوراخ ارتباطی ريز
معمولا به صورت سوراخی رسانا با قطر 0.006 اينچ و يا کمتر تعريف می شود که لايه های يک برد مدارچاپی چند لايه را به هم وصل می کند . بيشتر برای اشاره به هر سوراخ ارتباطی با هندسه کوچک استفاده می شود که ايجاد آن خارج از توان عملی سوراخ کاری سنتی است |
Minimum Conductor Space |
کمترين فضای هادی
کوتاه ترين فاصله ميان هر دو هادی نزديک به هم ؛ مانند خطوط هادی در يک برد مدارچاپی . |
Minimum Conductor Width |
کمترين پهنای هادی
کمترين پهنای هر هادی نظير خطوط هادی يک برد مدارچاپی . |
Minor Defect |
عيب کوچک
ايرادی که احتمالا سبب از کار افتادن يک واحد يا محصول نمی شود يا قابل استفاده بودن آن را برای منظور انديشيده شده کاهش نمی دهد . |
Multilayer Printed Boards |
بردهای مدارچاپی چند لايه
بردهای مدارچاپی شامل تعدادی از صفحه های مداری جدا از هم که بوسيله مواد عايقی از هم جدا شده و در يک ساختار نسبتا همگن با اتصالات داخلی و خارجی برای هر سطح و نوعی از مدار که لازم باشد به يکديگر چسبيده اند . |