واژه نامه
واژه | تعریف |
---|---|
Temperature Coefficient TC |
ضريب دمايي (TC)
نسبت تغيير کمی (مقدار ) يک پارامتر الکتريکی نظير مقاومت يا ظرفيت يک قطعه الکترونيک به مقدار اصلی ؛ وقتی که دما تغيير می کند ؛ با واحد %/ºC يا ppm/ºC بيان می شود . |
Test Coupon |
کوپن آزمون
بخشی از يک برد مدارچاپی يا يک پانل شامل برش های مورد استفاده برای تعيين قابل قبول بودن برد متناظر . |
Test Point |
نقطه آزمون
نقطه مشخصی از يک برد مدارچاپی برای اجرای آزمونی معين به منظور تنظيم کارکرد يا آزمون کيفی با دستگاهی مبتنی بر مدار . |
Testing |
آزمايش
روشی برای تعيين اينکه آيا زير مجموعه ها ؛ مجموعه ها و يا محصول نهايي با يک سری پارامتر و مشخصه های کاربردی مطابقت دارد . انواع آزمون شامل : تحت مدار , کارکردی ؛ سطح سيستم ؛ قابليت اطمينان و محيطی است . |
Thief |
ربايشگر
يک کاتد اضافی که برای هدايت سهمی از جريان از بخشی از برد به خود که در غير اينصورت می بايست شدت جريان خيلی بالايي را دريافت می کرد ؛کار گذاشته می شود . |
Tooling Holes |
سوراخ های قرار
عبارتی عمومی برای سوراخ های تعبيه شده در يک برد مدارچاپی يا يک پانل از بردهای مدارچاپی به منظور تطبيق و قرار گيری در حين فرآيند توليد است . |
Turnkey |
نوعی روش استفاده از منابع بيرونی است که تمامی جنبه های توليد شامل گرفتن مواد ؛ مونتاژ و آزمون را به پيمانکار فرعی وامی گذارد. برعکس آن امانت کاری است ؛ که شرکت واگذار کننده تمامی مواد مورد نياز برای محصولات را فراهم می آورد و پيمانکار فرعی فقط تجهيزات مونتاژ و کارگر را تامين می کند .
|
Twist |
پيچش
ايراد يک صفحه که در آن انحراف از تخت بودن منجر به يک قوس تاب دار می شود . |